هنر و معماری یونان باستان (2)
دوران کلاسیک: در این دوره پیکره ها بیش از پیش خود را از قواعد رایج رها کرده و هنرمندان دست به تجربیاتی از قبیل: دقت در حرکت های آناتومی بدن، استفاده ی بیش از پیش مجسمه ها در حکم ستون و همین طور استفاده ی تزیینی
نویسنده: سید رضا حسینی
دوران کلاسیک: در این دوره پیکره ها بیش از پیش خود را از قواعد رایج رها کرده و هنرمندان دست به تجربیاتی از قبیل: دقت در حرکت های آناتومی بدن، استفاده ی بیش از پیش مجسمه ها در حکم ستون و همین طور استفاده ی تزیینی در معماری داخلی و خارجی بناها می زنند. از نمونه های این دوره بدین موارد می توان اشاره نمود:
مجسمه های معبد «پارتنون»: (422 - 448 ق.م) با موضوعات پیروزی، واقع در سنتوری های اطراف پارتنون. مجسمه های «الجین»: (الجین نام مرمت گر این مجسمه هاست) این مجسمه ها مربوط به یکی از سنتوری های پارتنون است با حالتی کاملاًً جدا از سنگ زمینه و کاملاًً سه بعدی با حرکتی طبیعی (تصویر 16).
(تصویر 16)
مجسمه ی «نیزه به دست»: (450 - 440 ق.م) یک مجسمه ی ایده آل است (به خاطر عدم اشاره به شخص و زمان بخصوص) حرکت و عدم تقارن مجسمه گویای شیوه ای است به نام «کنتراپوستو» (تصویر 17).
(تصویر 17)
مجسمه های معبد «ارختئوم»: (405 - 421 ق.م) استفاده از پیکره ی شش زن در حکم ستون (تصویر 18)
(تصویر 18)
و همین طور پیکره های «ارابه ران» (تصویر 19)
(تصویر 19)
(تصویر 20)
مجسمه «دیسک انداز»: (450 ق.م) این اثر را به عنوان اولین اثر از مجسمه های دارای حرکت به حساب می آورند که ساخته فردی به نام «میرون» است (تصویر 21).
(تصویر 21)
دوران هلنیسم: «در این دوره تحولاتی رخ می دهد که از قانون مندی مشخصی پیروی نمی کند» توجه به شباهت های فردی با تأکید بر کمال زیبایی جسمانی از خصوصیات این دوره است. از نمونه مجسمه های این دوره عبارتند از: «دموستنس سخنور آتنی»: (280 ق.م) کپی مرمری از اصل مفرغین (تصویر 22).
(تصویر 22)
«هرمس با دیو نیسوس کودک»: (330 - 230 ق.م) اثر «پراکسیتلس» با بدنی کم تر عضلانی نسبت به مجسمه های کلاسیک.
«مردی از قوم گال»: (220 - 230 ق.م) - (قوم «گال» یا «گل» از نژاد «سلت») ظاهر مجسمه از نژاد «سلت» است ولی وقار آن یونانی است. در این مجسمه تغییر در موضوعات رایج مجسمه های دوران قبل را شاهد هستیم (تصویر 23).
(تصویر 23)
(تصویر 24)
(تصویر 25)
مثلاً گلدانی با نقاشی «نسوس» (650 ق.م) و یا «پیاله ی دو دسته» اثر «گزنوکلس» (550 ق.م) (تصویر 26) و یا نقاشان دیگر این عهد مثل «کلئوفرادس» و «سوسیاس» همگی دلالت بر وجود امضا این افراد در آثار دارد در غیر این صورت اسمی از این افراد تا امروز باقی نمانده بود.
(تصویر 26)
(تصویر 27)
1) شروع پلیس ها و شکل گیری تمدن یونان تحت عنوان «آرکائیک»، «آغازین» یا «باستان».
2) دوره ی ثبات و شکوفایی تمدن و هنر یونان تحت عنوان «کلاسیک».
3) دوره کشور گشایی و امپراطوری بعد از اسکندر تحت عنوان دوران «هلنستیک» یا «هلنیسم».
مجموعه ی تحولات معماری در یونان باستان را می توان در قالب سه نظام یا شیوه مورد ارزیابی قرار داد که عمدتاً تغییرات در این سه سبک مربوط به تغییراتی است که در نمای عمومی ساختمان ها به خصوص ستون ها مشاهده می شود:
1) شیوه ی «دوری» یا «دوریسی» یا «دوریک» که قدیمی تر از دو شیوه ی دیگر است و خاستگاه آن ناحیه ی «دوریس» در یونان بوده و از 630 ق.م رواج می یابد.
2) شیوه ی «ایونی» یا «ایونیایی» و یا «یونیک» که در جزایر اژه و سواحل آسیای صغیر تکامل پیدا کرده و در نتیجه با عناصری از معماری شرق در هم آمیخته است. خاستگاه این شیوه منطقه ی «ایونیه» در ساحل غربی آسیای صغیر است.
3) شیوه ی «کرنتی» یا «قرنتی» که فرعی تر از دو شیوه ی قبلی است (تصویر 28).
(تصویر 28)
«همان گونه که توضیح دادیم تفاوت در شیوه های معماری بیشتر به خاطر تفاوت در نمای عمومی ساختمان ها و به خصوص معابد در یونان است. سه قسمت اصلی نمای معابد یونانی عبارتند از:
1) صفه ی پله دار زیر ستون
2) ستون با جزییات آن
3) «اسپر» یا پیشانی (فرسب) نما شامل مجموعه ی اجزای بالای ستون تا پشت بام
نکته ی مهم در تفاوت شیوه ی دوریک با یونیک در ساختار سر ستون ها است. سرستون های «ایونیایی» معمولاًً مارپیچ بوده و عموماًً باریک تر و بلندتر از «دوریسی» هستند در حالی که شیوه ی «دوریسی» از سر ستون های مستطیل شکل و تخت استفاده می شود (تصویر 29).
(تصویر 29)
«نخستین آثار بر جای مانده از تمدن یونان مربوط به معابد «دوره ی هندسی» است که عموماًً دور ستون دار و باریک و بلند هستند مثل معبد «هراء» متعلق به قرن 8 ق.م» (تصویر 30).
(تصویر 30)
ماده ی اصلی در معابد یونانی سنگ است. ساختمان ها به وسیله ی سنگ های بدون ملات ساخته شده اند و گاهی اوقات از گل میخ ها و یا بست های فلزی جهت اتصال استفاده می شده است. سقف ها عموماًً چوبی هستند که چوب بست های پوشیده از سفال بر روی آن قرار می گرفته است. هسته ی اصلی معابد یونانی را «مقصوده» می گویند که محل استقرار پیکره ی خدایان است. معبد در تمامی موارد از یک رواق «قدامی» یا جلویی تشکیل شده که در بعضی اوقات یک رواق «خلفی» یا پشتی نیز در آن قرار دارد. بهترین نمونه ی بناهای یونان باستان در عصر کلاسیک متعلق به بناهای «آکروپلیس» (شهری که در بلندی قرار دارد) در آتن است (تصویر 31).
(تصویر 31)
یکی از زیباترین و بزرگترین معابد این مجموعه بنای «پارتنون» به عنوان مظهری از معماری به شیوه ی «دوری کلاسیک» است (تصویر 32).
(تصویر 32)
یکی از متراکم ترین بناهای این مجموعه بنای «ارختئوم» به عنوان مظهری از معماری به شیوه ی «یونی کلاسیک» است، نکته ی جالب توجه در این معبد (ارختئوم) وجود دو رواق یا ایوان در دو طرف ورودی بنا، معروف به «رواق دوشیزگان» است که از 6 مجسمه ی زن به عنوان ستون در آن استفاده شده است (تصویر 33).
(تصویر 33)
به غیر از معبد تیپ های دیگری از بنا در یونان وجود دارد که عبارتند از «آگوارا» ها - «آمفی تئاتر»ها و خانه های مسکونی. «آگوارا» یا تالارهای شهر دارای عملکرد چند منظوره هستند و در حقیقت میدان عمومی شهر بوده که بعدها در روم نیز مورد استفاده قرار می گیرد. شدت علاقه یونانیان به تئاتر و مراسم آیینی باعث توجه به ساخت آمفی تئاترهای روباز در دل کوه ها شده است، این آمفی تئاترها در طبیعت و با استفاده از شیب طبیعی کوه ها ساخته می شده اند که معمولاًً از یک هسته ی مرکزی (محل ارکستر)، صحنه و محل تماشاچیان تشکیل می شده است. نمونه ی خوب باقیمانده از این بناها، آمفی تئاتر «اپیداوروس» متعلق به 350 ق.م است. (تصاویر 34)
(تصاویر 34)
(تصویر 35)
رایج ترین نوع مقبره «تومولوس ها» یا ساختمان های مدوری است که بخس بسیار اندکش خاکبرداری شده و سپس با خاک پوشانده شده است (تصویر 36).
(تصویر 36)
اتروسک ها در ساخت معابد بر روی تپه ها از چوب و گل تجربیاتی اندوختند. قرار گرفتن نمای جلو با سلای سه قسمتی و ایوان عمیق، تزیین پشت بام ها با مجسمه های سفالی از ویژگی ساختمان هاست. ساخت شهرک های مهندسی ساز بر اساس محورهای شرقی، غربی و شمالی، جنوبی با پل و آبروهای دارای طاق و گنبد نیز از سایر خصوصیات معماری آن است.
(تصویر 37)
پیکره ی «آپولون» از شهر «ویی» (تصویر 38)،
(تصویر 38)
(تصویر 39)
و پیکره «کیمرا» از شهر «آرتسو» (تصویر 40)
(تصویر 40)
و همین طور تابوتی با دو پیکره ی زن و مرد از «کائره» (چروتری) (تصویر 41) از آثار پیکره تراشی اتروسک ها است.
(تصویر 41)
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)
مجسمه های معبد «پارتنون»: (422 - 448 ق.م) با موضوعات پیروزی، واقع در سنتوری های اطراف پارتنون. مجسمه های «الجین»: (الجین نام مرمت گر این مجسمه هاست) این مجسمه ها مربوط به یکی از سنتوری های پارتنون است با حالتی کاملاًً جدا از سنگ زمینه و کاملاًً سه بعدی با حرکتی طبیعی (تصویر 16).
و پیکره ی «پیلوس» (تصویر 20) مربوط به 470 ق.م.
«مردی از قوم گال»: (220 - 230 ق.م) - (قوم «گال» یا «گل» از نژاد «سلت») ظاهر مجسمه از نژاد «سلت» است ولی وقار آن یونانی است. در این مجسمه تغییر در موضوعات رایج مجسمه های دوران قبل را شاهد هستیم (تصویر 23).
گلدان ها و ظروف سفالین
از هنر - صنعت هایی که یونانیان در آن استعداد و نبوغ زیادی داشتند ساخت گلدان ها و سفالینه هاست که از ابتدا و شروع تمدن یونان رواج داشته است. در بررسی نقوش بر روی این گلدان ها سیر تحولی نقش از تجریدی به طبیعت پردازی را همانند مجسمه سازی شاهد هستیم که در ابتدا جهت مراسم مذهبی استفاده می شده است.1) گلدان های «دیپیلون» یا «دیفیلون»
(مربوط به قرن 8 ق.م) از گورستان های «دیپیلون» کشف شده است. این ظروف دارای نقوش با شیوه های تزیینی هندسی است و نقش پیکر انسان در حد نماد به کار رفته است. کاربرد این ظروف در مراسم مذهبی بوده و غالباً در «آتیکا» منطقه ای که این نوع ظروف در آنجا ساخته می شده به دست آمده است (تصویر 24).
2) گلدان های کُرنتی
(725 تا 650 ق.م) دارای سبکی مشرق زمینی است. گلدان ها کوچک تر و دارای تزیینات آزادتر هستند و به جای خطوط مستقیم از خطوط منحنی استفاده شده است. مانند «کوزه ی تک دسته با سر شیر و عقاب» کشف شده در «آیگینا» و مربوط به قرن 8 و 7 ق.م «در این کوزه با توجه به وجود آزادی، نوآوری، تضاد میان سطوح تیره و روشن، خطوط مستقیم و نقوش مواج همگی به کمک هم طرحی را به وجود آورده است که در حین هندسی بودن از یک نواختی به دور است و جذابیت بصری دارد.» (تصویر 25)3) گلدان های سیاه نقش
(560 تا 480 ق.م) نقاشی شبیه گلدان های باستانی با نقوش سیاه رنگ است و با امضای نقاش و گاهی سفالگر همراه است. وجود امضا دلیل بر اهمیت دادن به فردیت هنرمند بوده و از حرفه ای بودن این گونه فعالیت ها خبر می دهد. در طول دوره های مختلف هنر یونان اهمیت دادن به فردیت هنرمند قابل ملاحظه است و خلاقیت های فردی کاملاًً مشاهده می شود.مثلاً گلدانی با نقاشی «نسوس» (650 ق.م) و یا «پیاله ی دو دسته» اثر «گزنوکلس» (550 ق.م) (تصویر 26) و یا نقاشان دیگر این عهد مثل «کلئوفرادس» و «سوسیاس» همگی دلالت بر وجود امضا این افراد در آثار دارد در غیر این صورت اسمی از این افراد تا امروز باقی نمانده بود.
4) گلدان های قرمز نقش (سرخ گون)
(قرون ششم و پنجم ق.م) تبدیل نقوش سیاه به قرمز، استفاده از بعد نمایی، سایه روشن و نقوش طبیعت گرایانه و امکان ایجاد جزییات بیش تر برای نقوش انسانی از ویژگی های این گلدان هاست. در نقاشی گلدان های سیاه نقش نقوش سایه است ولی زمینه ی اصلی سرخ رنگ است که ابتدا لعابی سرخ در سطح بدنه ایجاد و سپس جزییات نقوش را با نوک سوزن به رنگ سیاه نقش می کردند که این روش مشکل بوده است. در دوره ی گلدان های قرمز نقش این مشکل حل شده و ابتدا سطح ظروف را با لعابی سیاه می پوشاندند و سپس نقاش با راحتی و رنگ های مختلف که اکثراً قرمز بوده است با قلم مو و ابزار دیگر بر روی سطح سیاه رنگ نقاشی می کرده است (تصویر 27). در دوره های بعدی تمدن یونان گلدان سازی و تزیینات آن با کنار هم قرار دادن طرح های مردان و زنان و تلفیق آن ها با طرح هایی ماهرانه ادامه یافت و تغییرات چندانی در تکنیک های اجرایی مشاهده نمی شود.معماری یونان باستان
تمدنی که امروزه تحت عنوان یونان شناخته شده است در سواحل آسیای صغیر - جزایر اژه و شبه جزیره ی کنونی یونان گسترده بود. قسمت اعظم این شبه جزیره را کوه های صخره ای و پر فراز و نشیب فرا گرفته و تنها در جلگه های میان آن کوه ها اراضی کشاورزی و شهرسازی وجود داشت. عبور از جلگه به جلگه ای دیگر در این سرزمین با عبور از گذرگاه های باریک امکان پذیر بود و همین امر ایجاد شهرهای مستقل یا «پلیس» را سبب ساز می شد و از آنجایی که این شهرها از یک طرف توسط دریا و طرف دیگر توسط کوه های صعب العبور محاصره شده بودند از نفوذ دشمنان در امان بودند. از لحاظ تحولات معماری، تمدن یونان به سه دوره تقسیم می شود:1) شروع پلیس ها و شکل گیری تمدن یونان تحت عنوان «آرکائیک»، «آغازین» یا «باستان».
2) دوره ی ثبات و شکوفایی تمدن و هنر یونان تحت عنوان «کلاسیک».
3) دوره کشور گشایی و امپراطوری بعد از اسکندر تحت عنوان دوران «هلنستیک» یا «هلنیسم».
مجموعه ی تحولات معماری در یونان باستان را می توان در قالب سه نظام یا شیوه مورد ارزیابی قرار داد که عمدتاً تغییرات در این سه سبک مربوط به تغییراتی است که در نمای عمومی ساختمان ها به خصوص ستون ها مشاهده می شود:
1) شیوه ی «دوری» یا «دوریسی» یا «دوریک» که قدیمی تر از دو شیوه ی دیگر است و خاستگاه آن ناحیه ی «دوریس» در یونان بوده و از 630 ق.م رواج می یابد.
2) شیوه ی «ایونی» یا «ایونیایی» و یا «یونیک» که در جزایر اژه و سواحل آسیای صغیر تکامل پیدا کرده و در نتیجه با عناصری از معماری شرق در هم آمیخته است. خاستگاه این شیوه منطقه ی «ایونیه» در ساحل غربی آسیای صغیر است.
3) شیوه ی «کرنتی» یا «قرنتی» که فرعی تر از دو شیوه ی قبلی است (تصویر 28).
1) صفه ی پله دار زیر ستون
2) ستون با جزییات آن
3) «اسپر» یا پیشانی (فرسب) نما شامل مجموعه ی اجزای بالای ستون تا پشت بام
نکته ی مهم در تفاوت شیوه ی دوریک با یونیک در ساختار سر ستون ها است. سرستون های «ایونیایی» معمولاًً مارپیچ بوده و عموماًً باریک تر و بلندتر از «دوریسی» هستند در حالی که شیوه ی «دوریسی» از سر ستون های مستطیل شکل و تخت استفاده می شود (تصویر 29).
هنر و معماری روم باستان
(700 تا 500 ق.م)
هنر اترسک
در اتروریا (توسکان امروزی) افرادی بیگانه در قرن دهم ق.م ساکن شدند که اصل و ریشه ی آنان از رموز تاریخی است. به گفته ی «هرودوت» مورخ یونانی آن ها از آسیای صغیر آمده بودند. آن چه محققان بر روی آن اتفاق نظر دارند این است که هنر اتروسک ها بعد از اقامت یونانیان در ایتالیای جنوبی شکل می گیرد و با آن که اتروسک ها سدی بودند در مقابل گسترش مهاجرت یونانیان، لیکن از هنر یونانی تأثیرات زیادی گرفتند. در خصوص شهرسازی و معماری نیز آثار زیادی از خود بر خود بر جای گذاشته اند ولیکن از آنجایی که شهرهای اتروسکی به طور مستقل اداره می شدند هیچ گاه از یک پادشاهی واحد نمی توانیم نام ببریم. هنر اتروسک هم زمان با هنر کهن یونان است.معماری اترسک
از آثار پراکنده ی به دست آمده چنین بر می آید که اتروسک ها دست کم در دوران متأخر تاریخ خویش به وفور از طاق های سنگی استفاده می کردند. ما نخستین خانه های اتروسکی را از روی نمونه های گلی که به عنوان خاکستردان مرده به کار می رفته اند و از روی اتاقک های تدفینی که در درون آن اتاق ها و اندرونی شخص متوفی را بازسازی می کرده اند، می شناسیم. گورستانهای اتروسکی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. در این گورستان ها با استفاده از ردیف های سرشاری از نقاشی های دیواری و نقش برجسته ی رنگین که زینت بخش فضاهای اندرونی مقابرشان بود به بازگویی زندگانی پر نشاط، میهمانی ها و رقص هایشان پرداخته اند. نرمی و حرارتی که در این نقاشی ها و نقش ها احساس می شود، حکایت از منشاء نسبتاًً «یونیک» و نسبتاًً «بربر» آن ها دارد (تصویر 35).پیکر تراشی اترسک
در مقبره های اتروسک، اسباب و اثاثیه قابل توجهی از گل و مفرغ به صورت پیکره به جا مانده است و حکایت از آن دارد که اتروسک ها ظاهراً گل و مفرغ را بر مواد دیگر ترجیح می داده اند هر چند که خاکستردان های سنگی بسیاری برای نگهداری خاکستر مردگان نیز یافت شده است (تصویر 37).پیکره ی «ماده ی گرگ» از «کاپیتول» (تصویر 39)
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}